می گفت: چندسال پیش، یه روز، اول صبحی، یه پیرمردی، سوار تاکسی ام شد؛ اون موقع، کرایه مسیری که من کار می کردم، ۲۵ تومن بود. بعد رسوندن، یه هزاری، از توی جیبش درآورد و گفت: بفرمایید. گفتم: عموجان پول خرد بده. گفت: پول خرد ندارم؛ پول خردو شما باید بدین نه من. گفتم: آخه پدرجان من اول صبحی، پول خردم کجا بود؟! آخِرش، گفتم: عموجان به سلامت؛ نمی خواد پول بدین. گفت: نه باید حساب کنی. یه لحظه، یادم افتاد که یه روز قبلش، از یکی از دوستانم توی بانک، یه کیسه پول خرد به مبلغ هزار تومن گرفته ام. با آرامش خاطر، بهش گفتم: باشه حساب می کنم؛ هزاری رو ازش گرفتم؛ در کیسه رو باز کردم؛ یه ۲۵ تومانی از توش برداشتم و بقیه رو بهش دادم.


Comparative Education گفتم ,گفتم عموجان منبع

مشخصات

تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

دانلودها مرجع رام و فایل فلش های 4 فایل و فول فلش های اورجینال سامسونگ نصب و راه اندازی ویپ - خدمات ویپ - پشتیبانی ویپ بیکلام موزیک فیلم |سایت فیلم و سریال زند دانلود بانک لینک های دانلود فیلم ، دانلود سریال و دانلود آهنگ میباشد. دانلود برنامه رز تم